میدونی هر سال به هم میگیم : عید شما مبارک سال نو مبارک صدسال به این سالا نوروز مبارک ................ به نظر خیلی تکراری است اما مثل اینکه چاره ای نیست و همه با اندکی تفاوت همینا رو تکرار می کنن یکی از دوستان نوشته : آغاز سال نو هنگامه ی دگرگونی تن پوش زمین رهایی انسان از پلیدی و جلوه گری ایزد بانوی خاک بر شما خجسته باد یکی دیگه : مژده ای دل که دگر فصل بهار آمد باز ... فرا رسیدن نوروز پارسی و رویش دوباره نیمی از آفرینش را بهتون شادباش میگم ..... یا اینکه : دو قدم مانده به خندیدن برگ یک نفس مانده به ذوق گل سرخ چشم در چشم بهاری دیگر .... نوروز مبارک اما همه اینها بهانه ای بیش نیست و در پس همه این تبریکات و شادباش های رنگا رنگ که گویی به اظهارش مکلفیم و واجب کفایی است یه حس پنهان وجود داره یه امید یه آرزو یه انگیزه دیگه وارد بحث های شبه روشن فکر نمایی تحویل و تحول و قلوب و تازه شدن و ...نمی شم و فقط میگم: عید و باز کبوترا خواب می بینن ماهی شدن |