کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

وداع

به عنوان کودکی که سعی در متولد شدن دارد 

با جامعه شناسی وداع می گویم 

جامعه شناسی حالم رو بدمی کنه 

یه جورایی حالمو به هم می زنه 

منو یاد همه نداشته هام میندازه  

یاد اینکه هیچی نبودم 

هیچی نشدم 

هیچی نیستم

یاد درس خوندن های بی نتیجه 

دست و پازدن های بیهوده 

من کودکم 

منو چه به علم و دانش و یقین 

منو چه به درس و کتاب و مطالعه 

از جامعه شناسی فقط ژستش برام مونده 

 فقط اسمش برام مونده  

اسمی برای پز دادن 

اسمی برای پر کردن همه خالی های وجودم 

جامعه شناسی فریاد می زند 

استفاده ابزاری کافی است 

برای التیام عقده هایت کار دگر کن 

از فردا 

چی خوندی؟ هیچی 

خداحافظ جامعه شناسی  

عشق دوران جوانیم بدرود 

بدرود 

بدرود 

بدرود 

بدرود 

چه سخت است با عشقی خداحافظی کردن 

چه دردناک است از عشقی سوء استفاده کردن 

اما 

عشق من 

جامعه شناسی من 

قول می دهم بیش از این نامت را لکه دار نکنم  

قول می دهم دیگر از تو نام نبرم  

اما از من نخواه فراموشت کنم 

اجازه بده گاهی در تنهایی به تو بیندیشم  

به تویی که از من نبودی 

برای من نبودی 

اجازه بده گاهی برای نبودنت بگریم  

جامعه شناسی 

اولین عشقم  

عشقی ما قبل همه عشق هایم 

همیشه به یادت هستم 

 دوستت دارم   

و برایت احترام زیادی قائلم 

اما از من نخواه که با تو بمانم  

از من نخواه که ایستادگی کنم 

مرا تاب مقاومت نیست  

همه اشتباهات  

سستی ها 

تنبلی ها 

همه و همه را بپذیر و نادیده بگیر 

پایدار باشی و پیش رونده در این آشفته بازار ! 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد