کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

زنی...؟

 

زنی که با خودش غریبه شد !

 

گویی با خود بیگانه بود ! 

گویی خود را هرگز ندیده بود !

 

خود را نمی شناخت! 

 

جلوی آیینه ایستاد ! 

نگاه کرد !

 

این منم ؟  

کیستم؟  

این کیست؟ 

 

با زن بودن خود انسی نداشت!  

هنوز باور نکرده بود! 

 

یعنی زن بودن فقط یک اتفاق است ؟  

زن بودن یعنی چه ؟  

آیا زن بودن با دختر بودن متفاوت است ؟ 

 

چه چیزی زن و دختر را از هم جدا می کند ؟ 

 

آیا همه اینها فقط واژه هایی هستند که معنا یافتند برای ارتباط ؟ 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:17 ب.ظ

زن یه سری مزایا نسبت به مرد داره و مرد هم یه سری مرایا نسبت به زن

در کل جفتشون در پیتن! :]

حالا باید بریم ببینیم در پیت یعنی چه ؟

علیرضا پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:04 ب.ظ

در پیت که دیدن نداره
دره پیت دیگه
روزگار نه چندان دور یادته که گاز نبود نفت حال میکردیم
پیت و درپیت واسه خودشون ابهتی بودن! :)

حالا یعنی مرد و زن که به قول تو درپیتن
ابهت دارن
یا در گذشته ابهت داشتن؟

علیرضا جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:41 ق.ظ

آگرین گیر میدیا، یه چیزی بگیر خودت از خیرش بگذر :)

همه چیو موشکافی شده میخوای که

من هم که عادت به توضیح اضافی ندارم ، بی خیال، پرسپولیس رو صفا کن فردا

دلیل پرسش و پاسخ من
بیکاری
یا
سرگرمی
نیست
باید بیشتر دقت کنی که رو هوا حرف نزنی!!!!
به قول قدیمیا
لقمه رو مزه مزه کن
تو هم باید جمله هاتو یا افکارتو مزه مزه کنی
تا انشالا
درپیت نباشن....!!!

علیرضا جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:59 ب.ظ

میگم نمیگیری عزیز
بد میگی چرا

من میدونم چی میگم ،باز هم گفته هامو تاُیید میکنم
منظورم اینه که تو طنز و تیکه رو جالب نمیگیری
من این مدلی میگم اصولاَ تو این چند وقت نگرفتی ;)
حالا میگم درپیتن پس درپیتن

بیا منو بزن عزیز

اگه منو تو درپیتیم دلیل نمیشه ....

تو که انتقاد پذیر نیستی کامنت نذار...

اصلا هر چی دوست داری بنویس و ....

علیرضا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 ق.ظ

دقیقاْ عکسش ، اینجا بلاگ شماست
پس انتقاد متوجه تو میشه که کامنتو سریع میخونی و نگرفته جواب میدی و میگی رو هوا حرف زدن!
در ضمن من نگفتم تو در پیتی منظور جنسیت در حال حاضر بود
اگه هم کسی در پیت منم نه شما بزرگوار
فرتی هم بهش بر میخوره، ننر ;)
اگه نمیخوای کامنت نمیزارم، ولی دق میکیا بدون من!!! :]

خود دانی،بای

اره دق میکنم
ناراحت هم نشدم
من فکر کردم
تو راست میگی
اما مثل اینکه نمی خوام باور کنم
هزاران بار به این حرفی که تو زدی رسیدم
اما
دلم نمی خواد باور کنم
علیرضا جونم
عزیزی

علیرضا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ب.ظ http://www.deadsky.blogsky.com

هوم :]
هندونه میذاری زیر بغلم ناقلا ، من چیزی برای عزیز بودن ندارم ;)

ولی باحالی آگریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین

فصل هندونه گذشته عزیزم....!!!

هادی یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:27 ق.ظ

درود بر تو که گویی بدرودی دوباره است این درود من

ترسی نیست بگویمت هر آتشی آبی بایدش و هر دردی درمانی و هر درنده ای شکاری
و هر مردی زنی و هر زنی مردی بایدش
و تو ای مرد
و تو ای زن
کسی هستی که هیچ کس نبوده‌ای
با این همه اگر نمی‌بودی
چیزی بر روی زمین کم می‌نمود
مثال آهن در انجیر
مثال آن درخت در بیابان
آن کلاغ
و هستی!
چون بایدت بودن

بدرود اگر درودی باقی بود


سعید چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ب.ظ http://f10.blogsky.com

سلام اگرین جون
شرمنده عزیزم من اینقدر دیر جواب دادم خیلی وقته که نیومدم نت چون خیلی در گیر بود
خجالتمون نده دیگه راستی من فردا اپم امیدوارم موفق باشی

علیک سلام
خواهش میکنم دوست عزیز
موفق
سلامت
شاد
شاد
شاد

علیرضا پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ب.ظ

این هندونه ها چهارفصل دختر! ;)

بابا تجربه
زندگی
چهار فصل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد