کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

قمار باز

 

 

« خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش

 

                  بنماید هیچش الا هوس قمار دیگر»

 

 

 

 

                              به یاد استاد بلخ 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سعید سعیدیان پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:26 ق.ظ http://www.roozha498.blogsky.com

بازم سلام
خوبی شما
وای... من شیفته این شعرم
خیلی زیبا و پرمحتواست. در ضمن شما را لینک کردم و ثبت رو هم انجام دادم .
بازم به ما سر بزن خوشحال میشیم.
وعده دیدار

۱ دنیا ممنون
گفتم که خیلی مهربونی

الیاد پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ق.ظ http://since1989.blogsky.com

سلام ممنون از کامنت زیباتون.
باید خیلی با هم باشیم تا بدونم فکر کلی وبلاگت چیه!!
اما من همیشه معتقدم نوشته های هر آدم بهتر از اشعار قدیمیه.
منظورم بدی اونا نیست اما حرف دل آدمای امروزی متفاوت شده!!

راستش من فعلا تعطیل تعطیلم
یعنی فکرم اصلا کار نمیکنه
اشفتگی + نادانی(نمی دانم هایم بسیار است)
ممنون که اومدی
بازم بیا

سعید سعیدیان پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.roozha498.blogsky.com

سلام
ببخشید زیرا مشکلی پیش اومده بود ، لینک شما حالا در دسترسه.
چون شما رو سر ما جا دارید لینک شما هم بالاتر از دیگرانه.

بابا خجالتمون نده
آقایی
سروری
.....

بید مجنون پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

حساب این پست تو شد نقل اون کسی که میگفت
توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر
به جز از امشب و فردا شب و شبهای دگر

بنازم حضور ذهنو
موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد