کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

کودکانه

نمی دانم هایم بسیار است

بدون شرح ۱

 

چه ساده

 

و چه به سادگی

 

باختم

نظرات 3 + ارسال نظر
هلیا جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:58 ب.ظ http://anonymous2.persianblog.ir/

ممنونم که به من سرزدی
توی نوشته هات گاهی رگه های از درد یا حس واقی می بینم. گرچه خیلی تحت تاثیر این رن گ و لعاب و عکس هایی که برای وبلاگت انتخاب کردی قرار می گیره
چرا نمی ذاری خواننده فقط بخونه
گالری عکس و رنگ که نیست ؟ یا هست ؟

ممنون که به خونه من سر زدی
و پاسخگو بودی
ضمن تشکر از نظرت درباره رنگ ولعاب
باید بگم
که تناقضی بین رنگ و یا مثلا موسیقی و یا عکس و نقاشی و نوشتن و نوشته نمی بینم!
تکثر و تنوع و زیبایی برام خیلی مهمه
و از نوشته های مشکی و یکنواخت و معمول خوشم نمی آید!
وقت اینکه دنبال تکنولوژی برتر و برنامه های پیشرفته تر باشم را ندارم
اما حداقل سعی میکنم
از همین امکانات اندک و رنگ های بسیار زیبا استفاده کنم
شاید که تلخی و درد نوشته هام خوش رنگ شد
ولی نکته اینجاست
که اگر منظورت از رنگ و لعاب
تظاهر و ریا و ظاهر سازی و قرتی بازی و اینجور چیزاست
نه
من با این مقولات میونه ای ندارم
بازم ممنون
بازم سر بزن و نظر بده
شاد باشی و خوش رنگ

اگرین یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:29 ق.ظ http://heartofmemory.blogfa.com

سلام
وب زیبایی داری
و جالب اینکه هم اسم هستیم
ممنون که به من سر زدی
اگه دیر اومدم ببخشید

ممنون که اومدی
بازم بیا
شاد باشی

محمد سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.ottelo.blogsky.com

نه در رفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و باد سخنچین با برگ ها رازی چنا نگفت که بشاید
دوشیزه ی عشق من مادری بیگانه است
و ستاره ی پرشتاب در گذرگاهی خاموش
بر مداری جاودانه می گردد

شاملو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد